چرا وقتی عصبانی هستیم فریاد می‌زنیم؟؟

چرا وقتی عصبانی هستیم فریاد می‌زنیم؟؟

چرا وقتی عصبانی هستیم فریاد می‌زنیم؟ همراه ما باشید تا این راز را کشف کنیم! کمی درباره آن صحبت کنیم و دلیل آنرا بیایم، شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که تا آخرین توان خود فریاد بکشید و بخواهید با صدای بلند دیگران را متقاعد کنید که حق با شماست! اما، آیا موفق شده‌اید؟

چرا وقتی عصبانی هستیم فریاد می‌زنیم؟

پاسخ به این سوال سخت و متفاوت است و هیچ کس نتوانسته از عصانی بودن خود یک تصویر کامل یا ثابت ثبت کند و با آن تصویر را به خاطر داشته باشد. اما عجیب‌تر اینکه وقتی ما به شدت عصبی شده ایم و تمام گنجايش حنجره مان فریاد می‌کشیم،  حتی متوجه نیستیم که چه می‌کنیم و چه اتفاقی را ثبت می‌کنیم؟!

حتی در این شرایط هم سخت قبول می‌کنیم که عصبانی شدیم و کنترل خود را از دست دادیم اگر از شما در همان حال سوال شود که چرا عصبانی هستید و فریاد می‌زنید؟
پاسخ خواهید داد: من اعصابی نیستم(با فرياد ) فقط کمی تن صدام بردم بالا تا آقای فلانی متوجه منظورم بشه همین!

رازی که پشت فریاد زدن است؟؟

اما حقیقت چیست؟ و چرا ما در هنگام عصبانیت فریاد می‌کشیم؟ پاسخ به این سوال در وهله اول سخت و دشوار است اما با کمی تامل و نگریستن در تکرار آن به راز کوچکی پی خواهیم برد رازی که دلیل فریاد زدن ما در هنگام عصبی شدن است.
اما عصبانی شدن هم اتفاق پیچیده‌ای است و یک سری سلسله مراتب دارد و در نگاه ساده‌تر عصبانی کردن افراد آنقدر ها هم ساده نیست چرا که واکنش هر فرد نسبت به یک اتفاق متفاوت است.

برای مثال: در ترافیک سنگین یک روز گرم تابستان درست زمانی که هیچ مسیری وجود ندارد و باید ساعت ها درگیر ترافیک وحشتناک باشید تا به منزل خود برسید. در این حالت چه چیزی افراد را عصبی تر می‌کند و افراد مختلف در شرایط یکسان چه واکنشی نشان می‌دهند؟

چرا عصبانی می‌شویم؟

چرا عصبانی می‌شویم؟

بوق زندن را مرور می‌کنیم بوق زدن آن هم به شکل ممتد واقعا اعصاب خرد کن است و تکرار آن می‌تواند هر کسی را کلافه کند یا افراد مجبور به واکنش کند؟
اما عصبانی شدن چند مرحله دارد
مرحله اول : کلافه شدن است(بی قرار شدن)
مرحله دوم: پیدا نکردن راه فرار
مرحله سوم: ترشح آنزیم خشم
مرحله چهارم: فرار از خشم و رسیدن به آرامش

و تمام این مراحل ممکن است در چند ثانیه اتفاق بیفتد و یک فرد که در ظاهر آرام است را به یک گودزیلا واقعی تبدیل کند که هر آن ممکن است رفتار غیر قابل باوری را انجام دهد. و فریاد کشیدن شروع این رفتارها است که از کنترل خارج شده است.

برگردیم به ترافیک وحشتناک، ماشین عقبی بوق می‌زند و از شما میخواهد که حرکت کنید اما ماشین شما ناگهان خاموش می‌کند و چند استارت شما برای روشن کردن بی نتیجه می ماند احتمال می‌دهد ماشین خفه کرده باشد برای همین نیاز به زمان دارید تا ماشین را روشن کنید اما بوق ها تکرار می‌شود و راننده‌های بیشتری شروع به بوق زدن می‌کند و به نوعی از شما می‌خواهند که سریع تر، حرکت کنید اینجا مرحله اول عصبانیت شروع می‌شود (کلافه شدن)

شما مجدد استارت می‌زنید و سوئیچ را باز و بسته می‌کنید فایده‌ای ندارد سعی می‌کنید جای پیدا کنید و خودتان را کنار بکشید اما فضای وجود ندارد دست خودتان را از شیشه بیرون می‌برید و سعی می‌کنید تا به دیگران بفهمانید که ماشین شما روشن نمی‌شود و نیاز به زمان دارید، درسته!! شما در حال پیدا کردن راه فرار هستید اما راهی فعلا وجود ندارد صدای بوق ها مثل پتک روی مغزتان فرود می‌آید….

کم کم آنزیم خشم در شما ترشح می‌شود با کف دست یه فرمان می‌کوبید و از ماشین پیاده می‌شود تا کاپوت را بالا بزنید
راننده ماشین کناری بوق می‌زند اما شما واکنش تندی نشان می‌دهید
چته؛ واقعا نمی‌فهمی که خاموش کرده
هی بوق میزنی که چی بشه
هی بوق بوق بوق ، من خوشم نمیاد که اینجا وایستم میبینی که لعنتی خاموش شده مجبور شده ام بایستم ، تو هم بفهم هی بوق نزن

در بهترین حالت ممکن راننده پشتی عکس‌العملی نشان نمی‌دهد و شما شروع به آروم کردن خودتان می‌کنید تا بتوانید در آرامش دلیل خاموش شدن را پیدا کنید بعد از چند دقیقه ماشین روشن می‌شود و تمام…

چند نکته که باید جدی بگیرید!

اما اینجا چند نکته وجود داشت که شاید با توجه به آن بتوانید از خشم خود بکاهید.
۱_ انها نمی‌خواهند شما را عصبانی کنند:

راننده‌های که بوق می‌زند عمدتا دلیل توقف شما را نمی‌داند و فقط می‌خواهند که شما متوجه باز شدن مسیر کند و اگر شما سریع پیاده شوید و آنان را متوجه خرابی ماشین خود کنید دیگر اصرار به بوق زدن نخواهند کرد.

۲_ توجه نکنید!!
در خیلی از مواقع راننده پشت سری به تقلید از سایر رانندگان بوق می‌زند و فکر می‌کند که تنها راه حل بوق زدن است پس زیاد به‌آنها توجه نکنید

۳_ با شما نیستند؟!
راننده های که عقب تر توقف کردند اصلا متوجه این نیستند که شما دلیل ترافیک هستید و تنها به تقلید از دیگر رانندگان برای ماشین جلوی بوق می‌زند تا حرکت کنند.

اما در همین حالت یکسان ممکن است بعضی چیزا باعث شود که ما سریعتر و شدیدتر عصبانی شویم در نمونه بالا حدالعقل خشم نشان داده شد اما گاهی دلایلی خاموشی وجود داند که موجب عصبانی شدن شدید تر افراد می‌شوند مانند:

قرار کاری دارید که به دلیل ترافیک باید کنسل شود.
بیمار هستید یا خانواده ما بیمار شده یا بچه مدام غر می‌زند
مسافرت خوبی را پشت سر نگذاشته اید.
روز قبل که مسیر خلوت بوده همسرتان قبول نکرده برگردید در حالی که کل شب را خوابیده است

و صدها دلیل کوچک و کم اهمیت که در گوشه ذهن ما مثل خوره روح ما را می‌خورد و دنبال راه فراری از این استرس و تشویش هستیم.
پس بهتر نیست در زندگی خویش این اتفاق‌های کوچک را برای همیشه دفن کنیم؟ حمل کردن اینها همیشه برای ما تلخ و گزنده است و جز آزار روح و روانمان سودی ندارد.

 چرا فریاد میزنیم؟

چرا فریاد میزنیم؟
چرا فریاد میزنیم؟

ما هنگامی که عصبی هستیم فریاد می‌زنیم اما دلیل ابن فریاد‌ها چیست؟ در حالی که هیچ کنترلی روی فریاد زدن خود نداریم.
اصلا هیچکس دوست ندارد عصبانی شود و فریاد بزند در واقع تمام فریاد های که در زمان عصبانیت زده می‌شود ناخواسته است و در ادامه بابت آن ناراحت می‌شویم و حسرت می‌کشیم که چرا تصمیم بهتری نگرفتیم.

اما زمانی فریاد می‌زنیم که می‌خواهیم طرف مقابلمان را متقاعد کنیم وقتی عصبی می‌شویم شروع به نامرئی شدن می‌کنیم هر چقدر تلاش میکنیم طرف مقابل ما را نمی‌بیند و با فریاد زدن سعی می‌کنیم که تو را متوجه حضور خود کنیم اما وقتی که فریاد میزنیم کلمات تعادل شان را از دست می‌دهند و طرف مقابل در برابر ما سنگر می‌گیرد و در حالتی کلی اصلا به کلماتی که با فریاد پرتاپ می‌شوند گوش نمی‌دهد که حالا متوجه منظور ما بشود.

هر چه بیشتر فریاد میزنیم نامرئی تر می‌شویم، هر چه نامرئی تر شویم بیشتر فریاد میزنم و این چرخه باطل مکرر تکرار می‌شود…این چرخه ادامه پیدا می‌کند بلند‌تر فریاد میزنیم چون دوست داریم که دیده شویم و شنیده شویم اما حرفهای که میزنیم نه تنها تاثیری ندارد بلکه نتیجه عکس دارد اینجا عملکرد مغز مختل می‌شود به شما دستور می‌دهد بلندتر فریاد بزنید یا چیزی را پرت کنید و بشکنید تا طرف مقابل را به شکل عصبی لمس کنید و این همان خشم غیر قابل کنترل است. و دلیل فریادهای که در زمان خشم یا عصبی شدن میزنیم نیاز به دیده شدن و شنیده شدن است.

کلام آخر

یک راز وجود دارد، آری! در زمان که عصبی هستید، ببینید!
وقتی کسی عصبانی شده و فریاد می‌کشد تنها راه کنترل او دیدن و شنیدن اوست در برابر او سنگر نگرید و از شدت کلمات او نهراسید و آهسته در گوشش نجوا کنید که تو را می‌بینم و می‌شنوم عزیزم!

نشر با ذکر منبع بلامانع است. پیدا حیدری

مجموعه شعر کوتاه

داستان کوتاه